برسی حدیث شاب امرد در منابع عامه و اثبات عدم تطابق ان با وقران

ساخت وبلاگ

مصادر این روایت

از روایاتی در این بحث به ان تکیه زیادی دارند روایت شاب امرد می باشد که با اثبات این روایت در مصادر وهابیت تعارض های فکری واساسی این مکتب با قران کریم اشکار می شود.

همان طور که اشاره شد با بیان این روایت از مصادر وهابی فاصله های این تفکر با خط اصیل طرح ریزی شده توسط قران کریم برای ما مشخص می شود  در این جا به بیان چندین سند مرتبط با این موضوع در منابع وهابی  اشاره می شود

اقای ابن تیمیه وهابی در کتاب بیان التلبیس الجمهیه ی خود جلد 7 ص 290 جز تاسع از ابن عباس  روایتی نقل کرده که پیامبر فرموده که  رایت ربی  عزوجل  شاب امرد و فرده جعد قطط فی روضه خضرا ......... خداوند را به صورت  نوجوانی دیدم که هنوز موی صورتش در نیامده  و سرش فرفری  بود

و همچنین در جای دیگر اقای ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «رأیت ربی عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء». خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود.

 

ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده و أحمد بن حنبل گفته: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) ، فمن شک فی ذلک أو فی شیء منه فهو جهمیّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فی مرضه!!!

این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کرده اند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد ((طبقات الحنابلة: ج3 ص81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى.إبطال التأویلات لأبی یعلى: ج1 ص141، ط1 ج مکتبة دار الإمام الذهبی الکویت، 1410 هـ.، إبطال التأویلات: ج1 ص145))

واین مطلب به  قدری برای اقایون وهابی غیر قابل دفاع می باشد که رییس مذهب هنابله جناب اقای احمد بن حنبل که برای وهابی ها چهره ایی اسطوره ایی می باشد  که  از ایشان در  کتب متعدد نقل است که می گوید وَأَن النَّبِی قد رأى ربه فَإِنَّهُ مأثور عَن رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم صَحِیح رَوَاهُ قَتَادَة عَن عِکْرِمَة عَن ابْن عَبَّاس وَرَوَاهُ الحکم بن إبان عَن عِکْرِمَة عَن ابْن عَبَّاس وَرَوَاهُ عَلیّ بن زید عَن یُوسُف بن مهْرَان عَن ابْن عَبَّاس والْحَدِیث عندنَا على ظَاهره کَمَا جَاءَ عَن النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم وَالْکَلَام فِیهِ بِدعَة وَلَکِن نؤمن بِهِ کَمَا جَاءَ على ظَاهره وَلَا نناظر فِیهِ أحدا.

 

متن اصول السنة لأحمد بن حنبل،ص4و5 (المعتمد من معهد المیراث النبوی)

المدخل إلى مذهب الإمام أحمد،ص71و72 ط مؤسسة الرسالة

حصول المنة بشرح أصول السنة،ص14

شرح أصول السنة لإبن الجبرین،ص61

شرح أصول السنة للراجحی،ص73 ط دار التوحید

..... [و ایمان می آوریم به این که] پیامبر پروردگارش را دیده است و این از پیامبر به شکل صحیح نقل شده است که قتاده از عکرمه از ابن عباس و حکم بن ابان از عکرمه از ابن عباس و علی بن زید از یوسف بن مهران از ابن عباس نقل کرده است و حدیث در نزد با این ظاهرش همانطور که از پیامبر آمده در نزد ماست و صحبت کردن (اشکال کردن) در مورد آن بدعت است و اما ما همانطوری که آمده با ظاهرش به آن ایمان می آوریم و با احدی در موردش مناظره نمی کنیم.  (!!!)

 و برای تایید هرچه بیشتر این سند قصد دارم این روایت  را از شخصی نقل کنم که هم اکنون زنده می باشد و برای وهابیون چهره ایی سر شناس می باشد اقای منصور بن عبدالعزیز السماری که  از  کارشناس ها ومحدثین حاضر وهابیت می باشد در کتابی که به قلم ایشان به تحقیق در امده می خواهیم این روایت را نقل کنیم .

ایشان در کتاب نقض عثمان بن سعید اقای عثمان بن سعید دارمی که توسط خود اقای سماری به تحقیق در امده در روایت 335  در باب صورت الرحمن روایت می کند از ابن عباس  از پیامبر که  قال دخلت  علی ربی فی جنه عدن شاب جعد فی ثوبین اخضرین 

که در ذیل ان این روایت شاب امرد را  به بزرگانی همچون احمد بن حنبل در مسندش ج 1 ص 285 و در کتاب السنه ابن ابی عاصم ج1 ص 191 و 192 وعبدلله بن احمد در اسنه خود ح 563 نسبت داده است .

ایات وعبارتی در قران  که در رد این روایت موجود می باشد

«وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی‏ أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی‏ وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی‏ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ» 55 بقره  و هنگامى که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى دید! ولى به کوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى دید!» اما هنگامى که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد و موسى مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهى تو (از این‌که با چشم تو را ببینم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!.

شاهد سخن در این آیه شریفه روی عبارت «لَنْ تَرانی‏» است که سخن شناسان عرب گفته‌اند واژه «لن» برای نفی ابد است، از این‌رو؛ ترجمه «هرگز مرا نخواهى دید» برای این مناسب است که دلالت می‌کند خداوند هرگز دیده نمی‌شود چه در دنیا و چه در آخرت]

اما پرسشی که مطرح نمودید احتمالاً از عدم آشنایی‌تان به زبان عربی است؛ زیرا خداوند در آخر آیه 55 از سوره بقره می‌فرماید: «وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون»، اشتباه شما از این‌جا ناشی شده که مفعول فعل «تنظرون» را خدا دانستید در صورتی که اگر کسی کمترین آشنایی به زبان عربی داشته باشد می‌داند که مفعول آن کلمه «صاعقه» است نه خدا؛ یعنی به اسباب مرگ یا به آتش نگاه می‌کردند. از این‌رو، می‌بینیم که حتی آنانی که قائل به رؤیت خداوند هستند نظیر شما به ذیل این آیه استناد ننموده‌اند.

بنابر این، ترجمه درست آیه چنین است: «و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر این‌که خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم! پس صاعقه شما را گرفت در حالى که (صاعقه را) تماشا می‌کردید». بر این اساس، اشکالات شما که متفرّع بر آن معنای اشتباهی بود، دیگر محلّی نخواهد داشت

تا به این نقطه ما دو نکته را به اثبات رسانده ایم 1. این که این روایت به طور گسترده و توسط بزرگان زیادی از وهابیت نقل شده است 2. این روایت برجسمانیت خداوند اشاره مستقیم دارد و این اشاره ی مستقیم داشتن در تعارض صریح قران است

اینک قصد داریم که  در جهت اثبات تقارن هرچه بیشتر مکتب توحیدی  مذهب جعفری با قران کریم روایاتی از بزرگان این مذهب نقل کنیم  که موید صریح وباطن قران می باشد

دربارة ید و دست

محمد بن مسلم می‌گوید : از امام باقر (علیه السلام) ، معنای آیة ( قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ )ص75 « ای ابلیس ! چه چیز موجب شد تا از سجده بر چیزی که با قدرت خود آفریدم امتناع ورزیدی ؟ » را پرسیدم ، فرمود : دست در کلام عرب ، به معنای قدرت ، توان و نعمت است ؛ چنان که در آیة ( . . . وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الأَیْد ) ص17 و آیة ( وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْیْد )ذاریات47 ، به معنای توانایی است.توحید صدوق، ص130 و 153

 

درباره صورت

ابوحمزه می‌گوید : از امام باقر (علیه السلام) دربارة آیة ( . . . کلُ‏ُّ شیَ‏ْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ) قصص88 ؛ « جز ذات او همه چیز نابودشونده است . » پرسیدم ، فرمود :« هر چیزی نابود می‌شود جز وجه خدا و خداوند بزرگتر از آن است که به صورت توصیف شود ؛ بلکه معنای آیه این است که « کل شیء هالک الا دینه و الوجه الذی یوتی منه ؛ هر چیزی نابود می‌شود جز دین او و صورت آنچه از آن دین آورده می‌شود . »همچنین در برخی روایات آمده است که همه چیز نابود می‌شود جز راه حقی که برگزیده است. توحید صدوق : ص149

انتهای کلام: امام صادق ع   به علی بن حمزه فرمود :« سُبْحَانَ مَنْ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ إِلَّا هُوَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ لَا یُحَدُّ وَلَا یُحَسُّ وَلَا یُجَسُّ وَلَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَلَا الْحَوَاسُّ وَلَا یُحِیطُ بِهِ شَیْ‏ءٌ وَلَا جِسْمٌ وَلَا صُورَةٌ...  منزّه است کسی که هیچ کس نمی‌داند چگونه است جز خود او ، او مانندی ندارد ، شنوا و بیناست ، محدود ، محسوس و قابل لمس نیست و حواس ، او را درک نمی کنند . چیزی به او احاطه نمی‌یابد و او نه جسم دارد و نه صورت و . . . . عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1 ، ص  98.

 

نتیجه گیری

ما با این ردیه در صدد اثبات نامتقارن بودن نظریات وهابی ها با قران کریم بودیم که ضمن اثبات وفور این روایت در منابع وهابیت این مطب هم به اثبات رسید.

برسی رابطه معیشت ومعنویت...
ما را در سایت برسی رابطه معیشت ومعنویت دنبال می کنید

برچسب : برسی,حدیث,امرد,منابع,عامه,اثبات,تطابق,وقران, نویسنده : shobahaterooz بازدید : 56 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:32